محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

تخلیه چاه

شیخ ابوسعید ابوالخیر، با مریدان از جایى مى گذشت . چاه خانه اى را تخلیه مى کردند . کارگران با مشک و خیک، نجاسات را از اعماق چاه بیرون مى کشیدند و در گوشه اى مى ریختند . شاگردان شیخ، خود را کنار مى کشیدند و لباس خود را جمع مى کردند که مبادا، به نجاست آلوده شوند، و به سرعت از آن جا مى گریختند . ابوسعید، آنان را صدا زد و گفت: بایستید تا بگویم این نجاسات، به زبان حال، با ما چه مى گویند . مى گویند:

(( ما همان طعام هاى خوشبو و خوش طعمیم که شما دیروز، ما را به قیمت هاى گزاف مى خریدید و از بهر ما جان و مال خود را نثار مى کردید و هر سختى و مشقتى را در راه به دست آوردن ما تحمل مى کردید. ما را که طعام هایى خوش طعم و بو بودیم، به خانه هایتان آوردید و به یک شب که با شما هم صحبت و هم نشین شدیم، به رنگ و بوى شما در آمدیم . حال از ما مى گریزید؟! بر ما است که از شما بگریزیم .))

ما هیچ چیز نیستیم

خواجه مظفر از عالمان خراسان بود و اعتقادى به شیخ ابوسعید نداشت. روزى در جمعى گفت: (کار ما با شیخ ابوسعید آن چنان است که پیمانه با ارزن. یک دانه شیخ ابوسعید باشد و باقى منم .) یعنى اگر ابوسعید را با من بسنجند، او مانند یک دانه ارزن در یک پیمانه است و باقى پیمانه منم. مریدى از مریدان‏ شیخ آن جا حاضر بود . چون سخن خواجه مظفر را شنید، برخاست و پیش شیخ آمد و آنچه از خواجه مظفر شنیده بود، باز گفت .
شیخ گفت برو و با خواجه مظفر بگوى که
آن یک دانه هم تویى، ما هیچ چیز نیستیم.

 

به جای اینکه دائم بگویید: چرا این همه بدبختی سر من می یاد؟

بگویید: از این اتفاق چه نکته ای می توانم بیاموزم؟

 

حبس دعا

چرا فکر می‌کنیم اشکال از خداست؟
.... شاید دعاهای ما پای رسیدن به اجابت را ندارند!!

 

مرد نامحرم

 برادر فاضل جناب آقاى شیخ جواد ابراهیمى براى من نقل کردند که روزى از جناب استاد حسن زاده (مدظله ) خواستم که نصیحت و ارشاد و موعظه اى برایم بیان فرمایند. از جمله فرمودند: سعى کنید با نامحرمان تماس نداشته باشید چه زن باشد و چه مرد!!
تعجب کردم و پرسیدم : آیا مرد هم نامحرم مى شود؟! فرمودند: هر کس که با خدا انس نداشته باشد، نامحرم است !!

داستانهای حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی