محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

Swan River

رفتم به کنار رود
سر تا پا مست
رودم به هزار قصه میبرد ز دست
چون قصه درد خویش با او گفتم
لرزید و رمید و رفت و نالید و شکست

فریدون مشیری

نظرات 1 + ارسال نظر
رحیم سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:34 ق.ظ

قصه‌ آدم، قصه‌ یک‌ دل‌ است‌ و یک‌ نردبان. قصه‌ بالا رفتن، قصه‌ پله‌ پله‌ تا خدا. قصه‌ آدم، قصه‌ هزار راه‌ است‌ و یک‌ نشانی.قصه‌ جست‌وجو. قصه‌ از هر کجا تا او.قصه‌ آدم، قصه‌ پیله‌ است‌ و پروانه، قصة‌ تنیدن‌ و پاره‌ کردن. قصه‌ به‌ درآمدن، قصه‌ پرواز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد