محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

محرم دل

ادبی - سرگرمی - خودمانی

کیمیای عشق در اشعار حافظ


قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
منظری از چمن نزهت درویشان است

آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلب سیاه
کیمیاییست که در صحبت درویشان است

***

احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد

***

گدایی در میخانه طرفه اکسیریست
گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد

***

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

***

 کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود

***

گوهر معرفت آموز که با خود ببری
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم

***

گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو

***

در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی

***

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی

***

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد